ما آزموده‌ایم در این شهر بخت خویش ۲۹۱

رواق / Ravaq - Een podcast door فرزآن

«««««🍷می‌بهـا»»»»»غزل نمره ۲۹۱مفعول و فاعلات و مفاعیل و فاعلان ما آزموده‌ايم در اين شهر بخت خويش بيرون کشيد بايد از اين ورطه رخت خويش از بس که دست می‌گزم و آه می‌کشم آتش زدم چو گل به تن لخت‌لخت خويش دوشم ز بلبلی چه خوش آمد که می‌سرود گل گوش پهن کرده ز شاخ درخت خويش کای دل صبور باش که آن يار تندخویبسيار (ترشرویی) تندروی نشيند ز بخت خويش خواهی که سخت و سست جهان بر تو بگذرد بگذر ز عهد سست و سخن‌های سخت خويش بیماست کز فراق تو وز سوز اندرون آتش درافکنم به همه رخت و پخت خويش حافظ اگر مراد ميسر شدی مدام جمشيد نيز دور نماندی ز تخت خويش (گر موج‌خیز حادثه سر بر فلک زندعارف به آب تر نکند رخت و پخت خویشدوش از درم درآمد و بس شرمسار بودزآن عهدهای سست و سخن‌های سخت خویش)Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations