در عهد پادشاه خطابخش جرم‌پوش ۲۸۵

رواق / Ravaq - Een podcast door فرزآن

«««««🍷می‌بهـا»»»»»غزل نمره ۲۸۵مفعول و فاعلات و مفاعیل و فاعلان در عهد پادشاه (عطا) خطابخش جرم‌پوش حافظ قرابه‌کش شد و مفتی پياله‌نوش صوفی ز کنج صومعه با پای خم نشست تا ديد محتسب که سبو می‌کشد به دوش احوال شيخ و قاضی و شرب‌ (مدام) اليهودشان کردم سوال صبحدم از پير می‌فروش گفتا نه گفتنی‌ست سخن گر چه محرمی درکش زبان و پرده نگه دار و (سر بپوش) می بنوش ساقی بهار می‌رسد و وجه می نماند فکری بکن که خون دل آمد ز غم به جوش عشق است و مفلسی و جوانی و نوبهار عذرم پذير و جرم به ذيل کرم بپوش تا چند همچو شمع زبان‌آوری کنی پروانه‌ی مراد رسيد (رسد حافظا) ای محب خموش ای پادشاه صورت و معنی که مثل تو ناديده هيچ ديده و نشنيده هيچ گوش چندان بمان که خرقه‌ی ازرق کند قبول بخت جوانت از فلک پير ژنده‌پوشSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations