لبش می‌بوسم و درمی‌کشم می ۴۳۱

رواق / Ravaq - Een podcast door فرزآن

Podcast artwork

«««««🍷می‌بهـا»»»»»غزل نمره ۴۳۱مفاعیلن مفاعیلن مفاعیللبش می‌بوسم و درمی‌کشم می به آب زندگانی برده‌ام پی نه رازش می‌توانم گفت با کس نه کس را می‌توانم ديد با وی لبش می‌بوسد و خون می‌خورد جام رخش می‌بيند و گل می‌کند خوی بده جام می و از جم مکن ياد که می‌داند که جم کی بود و کی کی؟ بزن در پرده چنگ ای ماه مطرب رگش بخراش تا بخروشم از وی گل از خلوت به باغ آورد مسند بساط زهد همچون غنچه کن طی چو چشمش مست را مخمور مگذار به ياد لعلش ای ساقی بده می نجويد جان از آن قالب جدایی که باشد خون جامش در رگ و پی زبانت درکش ای حافظ زمانی حديث بی‌زبانان بشنو از نیSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations