مقام امن و می بی‌غش و رفیق شفیق ۲۹۸

رواق / Ravaq - Een podcast door فرزآن

«««««🍷می‌بهـا»»»»»غزل نمره ۲۹۸مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلنمقام امـ/ن و می بی‌/غش و رفیـ/ق شفيق گرت مدام ميسر شود زهی توفيق جهان و کار جهان جمله هيچ (در) بر هيچ است هزار بار من اين نکته کرده‌ام تحقيق دريغ و درد که تا اين زمان ندانستم که کيميای سعادت رفيق بود رفيق به مأمنی رو و فرصت شمر غنيمت (عمر) وقت(به هوش باش و غنیمت شمار فرصت عمر) که در کمينگه عمرند قاطعان طريق بيا که توبه ز لعل نگار و خنده‌ی جام حکايتی‌(تصوری)ست که عقلش نمی‌کند تصديق اگر چه موی ميانت به چون منی نرسد خوش است خاطرم از فکر اين خيال دقيق حلاوتی (ملاحتی) که تو را در چه زنخدان است به کنه آن نرسد صد هزار فکر عميق اگر به رنگ عقيقی (است) شد اشک من چه عجب که مهر خاتم لعل تو هست همچو عقيق*(که مهر خاتم چشمم لبی‌ست همچو عقیق)کجاست اهل دلی تا کند دلالت خیرکه ما به دوست نبردیم ره به هیچ طریق به خنده گفت که حافظ غلام طبع توام ببين که تا به چه حدم همی‌کند تحميقSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations